بررسی شرایط قانونی رضایت پدر و یا جد پدری در ازدواج دختر باکره
بلوغ از جمله شرایط صحت معاملات و قراردادها در حقوق ایران محسوب می شود. براساس ماده 1041 قانون مدنی «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.»
در این مقاله سعی شده به مواردی مانند شرط اذن پدر و یا جد پدری برای ازدواج دختر باکره، شرایطی که پدر و یا جد پدری باید برای این اذن دارا باشند، بررسی صحت ازدواج دختره باکره بدون کسب اجازه از پدر و یا جد پدری و ….پرداخته شود. درصورت وجود هرگونه ابهام در این زمینه به رایگان با شماره 02147783 در تماس باشید تا وکیل متخصص امور خانواده گروه وکلای عدل ایرانیان شما را راهنمایی نمایند.
سن مناسب ازدواج از لحاظ روانشناسی:
سن مناسب برای ازدواج برای هر فرد، خانواده و اجتماعی متفاوت است. بنابراین برای اینکه پی ببریم چه سنی برای ازدواج بهتر است، باید شرایط زندگی و عقلی هر فردی را بصورت مجزا مورد بررسی قرار دهیم. بهتر است که برای ازدواج فرد به بلوغ عاطفی، روانی و هیجانی رسیده باشد.
تعریفی که می توان برای بلوغ روانی ارائه داد این است که نگاه به زندگی شخص با یک کودک و نوجوان تغییر نماید و این مورد را بیشتر اطرافیان وی متوجه می شوند تا خود آن فرد. به طور کلی از جمله ویژگیهای بلوغ هیجانی، عاطفی و اجتماعی داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس، مهارت کنترل هیجانات و احساسات و داشتن خلق متعادل و… می باشند.
شرایط ازدواج زیر سن قانونی:
همانطور که گفتیم ماده 1041 قانون مدنی، حداقل سن را برای دختران 13 و برای پسران 15 سال تمام اعلام نموده است، در ادامه به شرایطی که لازم است برای دادن اجازه ازدواج زیر سن قانونی وجود داشته باشد، اشاره نموده ایم:
- اذن ولی: منظور از ولی عبارت است از پدر و جد پدری. پس مادر هیچگاه بر فرزند خود ولایت ندارد. موافقت ولی لازم است اما به تنهایی کفایت نمی نماید و لازم است که ولی اراده خود را درخصوص ازدواج فرزندش اعلام نماید.
- رعایت مصلحت فرزند: وقتی می توان گفت اقدامی به مصلحت است که موجب دفع مفسده شود بدین معنا که ضرر و فسادی را از شخص دور کند به عبارتی، ازدواج موجب ضرر برای فرزند نباشد. اکثر حقوقدانان بر این عقیده هستند که ازدواج فرزند علاوه بر اینکه نباید ضرری به همراه داشته باشد بلکه لازم است تا منافعی هم داشته باشد.
این مورد امری نسبی محسوب می شود و به فاکتورهای مختلفی از جمله وضعیت خانوادگی، اجتماعی و تحصیلی و …. بستگی دارد. برای مثال اگر ازدواج موجب ترک تحصیل فرزندتان شود به مصلحت وی نبوده و بنابراین نباید اذنی داده شود.
- تشخیص دادگاه: از جمله مهمترین شروط لازم برای اینکه حقوق کودکان تأمین گردد عبارت است از اینکه دادگاه در این امر وارد شده و نظر دهد.
- چه در عقد دائم و چه درخصوص عقد موقت در هر صورت کسب اجازه از پدر و یا جد پدری لازم است.
شرایط ولی برای اجازه ازدواج به دختر باکره:
غایب و یا مسافر نبودن ولی، به عبارتی لازم است که ولی حاضر باشد در غیر این صورت اذن وی لازم نیست.
- اهلیت داشتن ولی، ولی باید محجور نباشد. (محجور به شخصی گفته می شود که به لحاظ قانونی نمی تواند امور مالی و غیر مالی خود را به طور مستقل و بدون دخالت دیگران اداره کند).
- در نظر گرفتن مصلحت دختر. به عبارتی ممانعت بیجهت ولی، موجب ساقط شدن ولایت ایشان میشود.
- ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی با صراحتا به سقوط اعتبار اذن ولی در مورد حجر اشاره نموده. این ماده با اشاره به ماده ۱۰۴۳ به صورت ذیل تنظیم شده بود:«در مورد ماده قبل، اجازه را باید شخص پدر یا جد پدری بدهد و اگر پدر یا جد پدری دختر به علتی تحت قیمومیت باشد، اجازه قیم او لازم نخواهد بود.»
ضمانت اجرای ازدواج دختر باکره بدون اذن ولی:
اذن پدر و یا جد پدری برای ازدواج شرط نفوذ است و نه شرط صحت آن، بدین ترتیب درموردی که پس از ازدواج، پدر و یا جد پدری اقدام به تنفیذ نماید، ازدواج صورت گرفته صحیح است. حال سوال اینجاست که در صورتی که پدر و یا جد پدری عقد را تنفیذ ننمایند عقد باطل محسوب می شود؟ نکاح دختر باکره بدون اذن پدر یا جد پدرى، غیرنافذ است و باطل نیست.
عدم نفوذ بدین معناست که، قرارداد نمی تواند دارای اثر حقوقی باشد. در واقع در معامله غیر نافذ، عقد باطل محسوب نمی شود، بلکه فقدان شرطی مانند رضایت یکی از طرفین، موجب گردیده تا عقد دارای اثر حقوقی نباشد. در نتیجه با اعلام رضایت متعاقبا عقد دارای اثر حقوقی می گردد.
بر اساس نظریه مشورتی شماره 1261/92/7 مورخ 30 شهریور سال 1392 اداره حقوقی قوه قضاییه، نکاح دختر باکره بدون اذن پدر یا جد پدری، غیرنافذ است (نه باطل) و تا هنگامی که حکم بطلان نکاح صادر نگردیده باشد، دارای آثار عقد صحیح است. مقررات ماده 1043 اصلاحی قانون مدنی درخصوص اجازه پدر برای نکاح دختر باکره، شرط کمال عقد و نه شرط صحت عقد است و چنانچه صفت باکره بودن به هر علّتی وجود نداشته باشد، نیازی به کسب گواهی یا اجازه پدر یا جد پدری برای ثبت ازدواج نیست و زوجین مزبور چنانچه بخواهند ازدواج خویش را رسمی کنند، میتوانند با توجه به ماده 32 قانون ثبت احوال با تنظیم اقرارنامه رسمی رفع اشکال کنند.
اذن پدر در ازدواج دختر باکره:
براساس ماده 1043 قانون مدنی: نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدر او است و هر گاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر می تواند با معرفی کامل مردی که می خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده است پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید. نکاتی که در ارتباط به این ماده وجود دارد به شرح زیر می باشند:
- این امکان وجود دارد که بکارت بر اثر عواملی نظیر رابطه نامشروع، بیماری و … زائل شده باشد. سئوال اینجاست که آیا در چنین شرایطی هم اجازه پدر و یا جد پدری لازم است؟ بر اساس رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور، درصورت از بین رفتن بکارت از هر طریقی هر چند دخول نامشروع کسب اجازه پدر منتفی است.
- اجازه ای که در این ماده به آن اشاره شده مربوط به پدر و جدر پدریست، بنابراین در صورت فوت آنها لزومی برای کسب اجازه مادر و ….وجود ندارد.
- درموردی که دختر قبلا ازدواج کرده و طلاق گرفته باشد، چنانچه همچنان باکره باشد هم به اجازه پدر نیاز است.
اجازه جد پدری برای ازدواج دختر باکره:
جد پدری، پدر بزرگی می باشد که به واسطه پدر و نه مادر، خویشاوند محسوب می شود. همانطور که اشاره شد، برای ازدواج دختر باکره کسب اجازه از پدر و یا جد پدری کافیست. بدین صورت که اگر پدر دختر فوت شده و یا بنا به شرایطی نظیر فوت پدر، در دسترس نبودن ایشان و یا استنکاف پدر از اجازه، دختر می تواند برای کسب اجازه به جد پدری خود مراجعه نماید.
اگر پدر بزرگ دختر نیز رضایت ندهد در نهایت دختر با معرفی شخصی که مدنظرش است به دادگاه، جهت کسب اجازه ازدواج اقدام می نماید. دادگاه خانواده نیز چنانچه دلایل پدربزرگ را موجه تشخیص ندهد، اجازه پدربزرگ ساقط و دختر می تواند با حکمی که دادگاه صادر نموده جهت ثبت ازدواج در دفترخانه اقدام نماید.
دادخواست اجازه ازدواج دختر باکره :
درموردیکه پدر و یا جد پدری با ازدواج دختر مخالف باشند و دختر همچنان اصرار به ازدواج با شخص مورد نظرش را داشته باشد، در چنین شرایطی دختر می تواند به طرفیت پدر خود دادخواست اجازه ازدواج را به دادگاه خانواده تقدیم نماید. درصورتیکه در جلسه دادگاه مشخص شود که پدر بدون ارائه دلیلی از اجازه خودداری کرده، اجازه پدر ساقط و دختر اجازه ازدواج با شخص مدنظرش را بدست می آورد.
نتیجه گیری
همانطور که در این مقاله اشاره شد، ازدواج دختر باکره منوط به اجازه از پدر و یا جد پدری است. بنابراین این موضوع درخصوص اشخاصی مانند برادر، مادر و یا جد مادری منتفی است و در صورت نبود پدر و جد پدری دختر آزادانه می تواند اقدام به ازدواج نماید. این مورد درخصوص زنان مطلقه و یا زنی که همسرش را از دست داده و باکره نیست وجود ندارد. بنابراین آنها می توانند بدون رضایت برای ازدواج مجدد و ثبت ازدواج دائم و یا موقت اقدام نمایند.