سیستم قضائی و وکالت

خیار تبعض صفقه به چه معناست؟ شرایط تبعض صفقه و نحوه اعمال

خیار تبعض صفقه در حقوق

خیارات در حقوق به معنای اختیاری است که قانون گذار به طرفین قرارداد می دهد تا این افراد بتوانند معامله خود را فسخ نمایند. این خیارات دارای انواع و شرایط مختلفی می باشند که یکی از آنها خیار تبعض صفقه است.

خیار تبعض صفقه، برخلاف عنوان نسبتا دشوار خود به راحتی قابل درک است. به طور کلی می توان گفت در این خیار، معاملات خرید و فروش تنها نسبت به یک بخش از معامله صحیح و نسبت به قسمت دیگر آن به دلایلی باطل است.
در این شرایط مبلغ آن قسمت از معامله که باطل است، به مشتری استرداد شده و این شخص، مجاز است با استفاده از این خیار، قسمت صحیح معامله را نیز فسخ کند. همچنین خریدار حق دارد تا آن بخش باطل را مسترد کرده و یا اینکه تنها بخش صحیح معامله را پذیرد.

در این مقاله سعی شده است تا با معرفی خیار تبعض صفقه و موارد کاربرد آن، اطلاعات جامعی را در اختیار شما قرار دهیم.

تعریف لغوی خیار تبعض صفقه

واژه تبعض، در لغت به معنی تجزیه شدن و صفقه معادل کلمه معامله است. بنابراین خیار تبعض صفقه هنگامی محقق خواهد شد که بعد از قرارداد مشخص شود که بخشی از قرارداد بنا به دلایلی باطل بوده است.

بر اساس نص ماده 441 قانون مدنی، خیار تبعض صفقه زمانی قابل استفاده است که بیع به دو بخش تقسیم و تجزیه شود. به طوری که یک بخش درست است، اما بخش دیگر بنا به شرایطی باطل شده است. در این موارد برای شخصی که این تقسیم شدن به ضرر او تمام شود، این امکان وجود دارد که معامله را یک طرفه و به طور کامل فسخ کند.

در نظر داشته باشید که خیار تبعض صفقه، در معاملات دیگری بجز بیع یا همان خرید و فروش نیز قابل استفاده می باشد و فقط مختص به عقد بیع نیست. این نکته حائز اهمیتی است که حقوقدانان بسیار به آن تاکید داشته اند.

خیار تبعض صفقه چه کاربردی دارد؟

براساس قانون در صورتی که در عقد بیع نسبت به بخشی از مبیع باطل باشد، در این شرایط مشتری مجاز است بیع را فسخ کند و یا بخشی که وجود دارد را پذیرفته و به نسبت مبیع از بین رفته، مبلغ پرداختی خود را باز گرداند.

البته توجه داشته باشید که در مورد خیار تبعض صفقه، خریدار می بایست از مشکل مبیع در زمان انجام معامله اطلاعی نداشته نباشد. اگرچه که در هر صورت ثمن تقسیط می شود. به این مساله نیز در ماده 443 قانون مدنی اشاره شده است.

با استناد به این ماده، اینکه در چه شرایطی خریدار صاحب خیار است و حق استفاده از آن را دارد، بسیار مورد اهمیت بوده و بر شرایط کاربرد آن تاثیرگذار می باشد.

هنچنین اگر پس از تقسیم شدن مبیع مشخص گردد که بخشی از مال که باطل شده است، فاقد ارزش و اعتبار بوده، تقسیط ثمن انجام نخواهد شد.

برای نمونه اگر دو نفر با یکدیگر چیزی را با مبلغ مشخصی معامله کرده باشند و پس از مدتی مشخص گردد که قسمتی از این مبیع غیر قابل فروش بوده است، این معامله به نسبت آن باطل می باشد و ارزش و مالیتی نخواهد داشت.

تصور کنید که شخصی مقداری گندم خریده است و خریدار در زمان تحویل کالا، اعلام می‌کند که بخشی از گندم هایی که تحویل گرفته است، خراب می باشد. در این شرایط دو امکان وجود دارد. خریدار می تواند به استناد خیار تبعض صفقه کل معامله را بر هم بزند و مبلغ پرداختی خود را مسترد نماید و یا اینکه می تواند قسمت سالم مبیع را پذیرفته و به نسبت قسمت از بین رفته مبلغ را کم کند.

 این مبلغ کم شده، نسبت به نرخ کلی مبیع و نرخ هر بخش از آن مشخص می شود و به طور معمول هر دو طرف قرارداد در این موارد مشکلی نخواهند داشت.

نمونه دیگر برای خیار تبعض صفقه، خریدن شیئی غیر قابل تقسیم همچون فرش است. در شرایطی که فرش در اندازه ای بجز ابعاد مورد توافق فروخته شود، مشتری حق دارد با استفاده از خیار تبعض صفقه معامله خود را فسخ نماید.

در این مورد نیز مبلغ پرداخت شده به مشتری و مبیع به فروشنده مسترد خواهد شد. بنابراین در خصوص مبیع غیر قابل تقسیم، تعدیل قیمت و کم کردن آن امری غیر ممکن به نظر می آید و تنها راه پیش روی طرفین، استرداد مبیع و مبلغ مذکور بین این افراد است.

با این وجود توجه داشته باشید که مثال های ذکر شده تنها بخش هایی از کاربرد خیار تبعض صفقه در معاملات محسوب می شود و این خیار یکی از اساسی ترین اختیارات حقوقی می باشد که کاربردهای بسیاری دارد.

شرایط اعمال خیار تبعض صفقه

در صورتی که شخصی بخواهد با استفاده از خیار تبعض صفقه در معامله ای قسمتی را بپذیرد و قسمت دیگر را رد کند می بایست مواردی را رعایت کند که در زیر توضیح داده شده است.

  • مورد قرارداد قابل تقسیم باشد. به این معنا که امکان جداسازی بخشی از معامله که باطل است وجود داشته باشد و بتوان قسمت دیگر را که نسبت به آن معامله صحیح است حفظ کرد.
  • قسمتی که از بین رفته است از قسمت های اصلی قرارداد نباشد. به این معنا که بخش باطل شده تغییر ماهیت و اقتضای معامله را به دنبال نداشته باشد.

شرایط اسقاط خیار تبعض صفقه

همانطور که اشاره شد براساس ماده 443 قانون مدنی، یکی از مهم ترین شرایط تحقق خیار تبعض صفقه، عدم آگاهی خریدار نسبت به مشکل آن است. بنابراین اگر مشتری از غیر نافذ یا باطل بودن قسمتی از قرارداد آگاه باشد، این خیار کاربردی ندارد. در صورت آگاهی مشتری از این مساله، مبلغ دریافتی در ازای قسمت باطل به او باز خواهد گشت.

مساله حائز اهمیت دیگر مطرح نبودن فوریت در خیار تبعض صفقه است. به این معنا که صاحب خیار اجازه دارد بوسیله تأخیر نیز از حقوق خود استفاده کند. این تأخیر به اندازه ای جایز می باشد که عرف آن را به معنای اسقاط خیار به حساب نیاورد.

همچنین خیار تبعض صفقه در قراردادهای معوض و در موارد کمبود ثمن نیز کاربرد دارد. توجه داشته باشید چنانچه قراردادی شامل مفاد اسقاط کافه خیارات را امضا کنید، این خیار ساقط خواهد شد.

توصیه گروه وکلای عدل ایرانیان به شما این است که با توجه پیچیدگی مسائل حقوقی مربوط به خیارات و مخصوصا خیار تبعض صفقه، در هنگام استفاده از آنها، بهتر است قبل از هر اقدامی با یک وکیل پایه یک دادگستری متخصص و آگاه در این زمینه مشورت نمایید.

خیار تبعض صفقه در املاک چه کاربردی دارد؟

تصور کنید فردی که مجاز به فروش چهار دانگ از ملکی است، آن را به طور شش دانگ بفروشد. در این مورد قرارداد چهار دانگ ملک درست، و فروش دو دنگ باقی مانده باطل می باشد. در این مثال خیار تبعض صفقه برای این شخص وجود دارد، مگر اینکه به دلایل ذکر شده در بالا ساقط شده باشد.

خیار تبعض صفقه در چه معاملاتی کاربرد دارد؟

با وجود اینکه مطابق با ماده 441 قانون مدنی، در تعریف خیار تبعض صفقه، تنها به بیع تاکید داشته است، اما در پاسخ به این مساله که خیار تبعض صفقه در چه معاملاتی کاربرد دارد می توان گفت: این خیار همچون خیار شرط، تنها به عقد بیع مربوط نمی شود و در کلیه معاملات معوض، شرایط اجرای آن امکان پذیر است.

همچنین خیار تبعض صفقه، تنها  مختص خریدار نیست. بلکه برای بایع نیز قابل استفاده می باشد. به طوری که اگر ثمن به دو قسمت صحیح و باطل تقسیم شود، بایع می تواند عقد را به نسبت مورد درست برهم بزند.

برای نمونه چنانچه شخصی اتومبیل خود را در ازای ملکی به شخص دیگری فروخته باشد و بعد از عقد قرارداد مشخص شود که سه دانگ از این ملک، وقف شده و معامله به نسبت آن سه دانگ باطل است، فروشنده می تواند قرارداد را نسبت به همان سه دانگ صحیح فسخ کند.

نتیجه گیری

به طور کلی معاملات به دو بخش لازم و جایز دسته بندی می شوند. در تفاوت این دو معامله می توان گفت در معاملات لازم هیچ یک از طرفین قرارداد اجازه فسخ معامله را ندارند. اما در معاملات جایز خریدار و فروشنده حق دارند در شرایطی قرارداد را بر هم بزنند. خیارات فقط به معاملات لازم مرتبط هستند. چرا که درباره عقود جایز، لازم نیست تا هر یک از طرفین در شرایط خاصی باشند تا حق بر هم زدن معامله را داشته باشند.

خیارات بسیار متنوع و کاربردی هستند. با این وجود شخص قانونگذار در تلاش است که در قوانین مختلف و مخصوصا قانون مدنی، به طور واضح و روشن به انواع خیارات پرداخته تا دامنه و مرز آنها را از یکدیگر مشخص نماید. چراکه همواره در ضمانت اجرایی معاملات، اصل بر عدم خیار در نظر گرفته شده است. به این معنی که هر زمان شبهه ای ایجاد شود که خیاری وجود دارد یا خیر، اصل بر عدم وجود خیار است.

همانطور که در این مقاله به تفصیل توضیح داده شد خیار تبعض صفقه نیز یکی از خیارات کاربردی جهت فسخ قرارداد است. بدین صورت که یک معامله به دو قسمت درست و باطل تقسیم می گردد. در این حالت قیمت آن قسمت از معامله که باطل است، به خریدار برگردانده می شود و خریدار، اجازه دارد قسمت درست معامله را نیز بر هم زده و ثمن آن بخش را مسترد کند.

5/5 - (1 امتیاز)
adel

Recent Posts

وکیل طلاق توافقی در تهران

وکیل طلاق توافقی در تهران به طور کلی طلاق توافقی به نوعی از طلاق اشاره…

4 روز ago