سلام و احترام و تشکر
نازا بودم. مهرم را پرداخت کردند و طلاقم دادند. در سال 1381 هرچه پول داشتم به پدرم دادم. به اتفاق یک آپارتمان پیش خرید کردیم. دو دانگ به اسم من زد. (یک دانگ بابت پولم و یک دانگ بعنوان هبه) و یک دانگ هم به عنوان هبه به اسم یکی از خواهرانم زد. سه دانگ هم به نام خودش. (سند آپارتمان شرکتی است.) پنج سال طول کشید تا تحویل دادند؛ یعنی سال 1386. آپارتمان و منافع اجاره آن تا سال 1391 در اختیار خودش بود. در سال 1385 دوباره ازدواج کردم. در سال 1387 به علت مصرف دارو های مربوط به ناباروری سکته مغزی کردم. وضعیت جسمی و روحی بدی داشتم. پدرم گفت اگر پولت را می خواهی بدهم. مقداری پول به من داد. رسیدی نوشته بود که من نخوانده امضاء کردم. من منتظر بودم که برویم و یک دانگ آپارتمان را از اسم من در بیاورد. تا دقیقاً با او حساب کتاب بکنم. این کار را نکرد. من پیش خود این پول را به حسابِ کمک او به خودم تلقی کردم؛ چون به خواهر ها و برادرم به شکل های مختلف کمک کرده بود و می کرد. در سال 1391 به سختی بیمار شد. در فاصله کوتاه چند ماهه فوت نمود. به من گفتند در آخرین روزهای حیاتش وصیتی کرده است و از آن آپارتمان برای چهار فرزندش هر کدام یک دانگ در نظر گرفته است و دو دانگ باقی مانده را گفته خمس و زکات است. الان مشکل این است که خانواده می گویند او یک دانگ تو را خریده است. ولی من میدانم که مادرم با کمک پسرش، یعنی برادرم می خواهد با توصل به وصیت، یک دانگ از دو دانگ مرا به نام خمس و زکات از من بگیرند.
اخیراً ابلاغیه ای بعنوان خوانده دریافت کرده ام. برای سایر ورثه و مادرم هم ابلاغ حضور در دادگاه آمده است. خواهرم وکیل گرفته و از من شکایت کرده است. عنوان خواسته ” اثبات مالکیت،(مالی غیر منقول) و مطالبه اجرت المثل اموال و تقسیم ترکه و مطالبه خسارت دادرسی “است. من رسیدی که برای پدرم امضاء کرده ام را نمی دانم چیست. و آنها هم آن را به من نشان نمی دهند. شاید خودشان هم آن رسید را نداشته باشند. البته من هیچگاه منکر دریافت پول از پدرم در این خصوص نبوده و نیستم.
سوال
1 با فرض این که رسید را داشته باشند و متن رسید دلالت بر فروش آن یک دانگ به پدرم باشد وضعیت من در دادرسی چگونه خواهد شد؟
2 اگر رسیدی نزد آنها نباشد با توجه به این که طبق سند دو دانگ به اسم من است حکم چه خواهد بود؟ در این حالت وصیت موجود چه می شود؟ از نظر قانونی اولویت با سند آپارتمان است یا وصیت متوفی؟ با توجه به اینکه در زمان وصیت کل آپارتمان در تملک متوفی نبوده است. (طبق سند فقط سه دانگ به اسم او بوده است.) آیا این وصیت قانونی است یا نه؟ ( وصیت دست نوشت است و محضری نیست.) توضیح اینکه ظاهراً در وصیت نامه وصی مشخص نشده و مادر خانواده مدعی است که دو دانگ خمس و زکات باید به او تعلق بگیرد. (متوفی در زمان حیاتش به اندازه کافی خانه و ملک به نام او کرده است؛ بعلاوه حقوق مستمری مکفی و بالا.) البته معلوم نیست این وصیتنامه در دادخواست مطرح شده باشد یا نه؛ چون خود خواهان هم مثل من با این وصیتنامه و دو دانگ خمس و زکات ذکر شده در آن مشکل دارد.
3 در صورتیکه در دادگاه، من محکوم شوم آیا همه هزینه دادگاه و دستمزد وکیل آنها را هم من باید پرداخت کنم یا خواهان و یا تقسیم میشود؟
آپارتمان تا سال 98 مستاجر داشت. بعد از رفتنِ مستاجر بعلت مخالفت و کارشکنی برادرم نتوانستیم مستاجر جدید بگیریم. تحت هیچ شرایطی حاضر به همکاری برای فروش و یا اجاره نبودند. بعد از گذشت حدود دو سال توی آپارتمان آب افتاد. برای سرکشی که رفته بودم متوجه شدم. آپارتمان وضعیت خوبی نداشت. بیم خسارات بیشتر هم بود. من با چند کارشناس و وکیل صحبت کردم؛ گفتند: خودت برو در آنجا ساکن شو تا زمانی که بیایند سراغت. من آمدم؛ ولی ساکن نشدم. به صورت نصفه نیمه و در وضعیتی آویزان و پریشان و همیشه در رفت و آمد بودم. تا بتوانم مراقبِ خانه باشم و از خسارات احتمالی بیشتر جلوگیری کنم. چون می دانم و مطمئن هستم که در صورت بروز هر گونه خسارت، هیچکدام هیچ هزینه ای را قبول نمی کنند.( من بچه بزرگ خانواده هستم.) من عملاً به نوعی شدم عمله و نگهبان و حافظ ملک آنها و چشم انتظار که بیایند و تکلیف مرا روشن کنند. بالاخره آمدند؛ اما به جای تشکر ادعا می کنند علاوه بر یک دانگ، باید برای این مدت به آنها اجاره هم بدهم.
4 با این توصیفات آیا از نظر قانونی، دادگاه برای این مدت مرا به پرداخت اجاره وادار خواهد کرد یا نه؟ لازم به ذکر است که من هیچگاه آنها را از آمدن به آپارتمان منع نکردم و مرتب به آنها یاد آور می شدم که من برای مراقبت و جلوگیری از بوجود آمدن خسارت گاهاً اینجا هستم تا شما تصمیم خود را بگیرید که اجاره بدهیم یا بفروشیم. و یا به هر نحوی تعیین تکلیف شود. البته همه حرف ها بصورت شفاهی بوده و مدرکی به غیر از پرداخت شارژهای آپارتمان در دست ندارم. آنها چند نفر هستند و خیلی راحت بسته به منافعشان حرف های همدیگر را تائید و حرف های مرا به اتفاق تکذیب می کنند. خدا را شکر وضعیت همه اشان همه جوره خوب است و همه چیز دارند. ولی با من (شاید به علت نداشتن فرزند) بعنوان یک فرد ملعون رانده شده رفتار می کنند و حتی این را به زبان هم می آورند. آیا این سوال من که: چرا شما که می خواستید شکایت کنید دو سال پیش و قبل از این که من اینقدر اذیت شوم این کار را نکردید، آیا سوال نابجائی است؟
آیا از نظر قانونی واقعاً من محکوم هستم؟ و اگر اینگونه است چگونه با آنها مصالحه کنم که به دادگاه نروم. همسرم از ترس این که من دوباره سکته کنم می گوید هر شرطی دارند قبول کن و هر چه می خواهند به آنها بده.
آیا من می توانم پولی را که پدرم به من داد به ورثه اش برگردانم؟
با تشکر از راهنمائی و زحمات شما و سایت خوبتان.
- زهرا م درخواست شده در 2 سال پیش
- شما برای ارسال پیام ابتدا باید وارد شوید
برای ارسال لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.