وصیت نامه یک سند است که توسط متوفی تنظیم و امضا میگردد. وصیتنامه ازجمله مدارکی است که معمولاً بعد از مرگ در کانون توجه وراث قرار میگیرد که البته وسوسهبرانگیز بودن ارثومیراث یک نکته غیرقابلانکار است؛ اما لازم است هرکدام از ما پیش از مرگ درباره نگارش و قوانین مرتبط با وصیتنامه آگاهی کافی را به دست آوریم. در ادامه به جزئیات بیشتر در این زمینه و نکات قانونی آن خواهیم پرداخت.
وصیتنامه یک کاغذ نوشتهشده است که نیاز است تا هر فرد قبل از مرگ در وصیت نامه برای داراییهای خود تعیین تکلیف نماید. درنهایت بعد از فوت فرد مذکور رسیدگی به وصیتنامه بهصورت قانونی مورد رسیدگی قرار میگیرد. پس یکی از راههای انتقال اموال به وراث ارث یا وصیت است که فرد متوفی پیش از مرگ طی نوشتهای نسبت به چگونگی تقسیم آن میان وراث تصمیم میگیرد. در اینجا ذکر این نکته الزامی است که وصیت نامه تنها شامل تقسیم اموال برای وراث نبوده و وصیتکننده میتواند مطالبات و طلبهای خود را نیز در وصیت قید کند؛ زیرا مطالبات بهنوعی از حقوق بازماندگان خواهند بود. همچنین فرد میتواند در وصیتنامه خود وصایای اخلاقی آورده و نسبت به دیگر موضوعات ازجمله امور اجتماعی، خانوادگی، دینی و … خواستهها و مطالبات خود را ذکر کند.
هر وصیتنامه دارای سه رکن است که در ادامه سه رکن اساسی را بیان میکنیم آشنایی با ارکان وصیت امر مهمی است که برای آشنایی بیشتر از عمل وصیت لازم و ضروری است. به این منظور، در وصیت سه رکن داریم.
وصیتنامه رسمی به دلیل اینکه توسط مسئول دفتر اسناد رسمی تهیه و تنظیمشده است، بههیچعنوان قابلاعتراض نیست و درنتیجه وراث و بازماندهها حق کوچکترین اعتراض به وصیتنامه رسمی را ندارند.
این نوع وصیتنامه توسط خود شخص و با خط فرد وصیتکننده به تحریر درمیآید. در ای نوع وصیت نامه امضا و تاریخ نیز قابلمشاهده است. نکتهای که در خصوص این نوع وصیتنامه وجود دارد این است که وصیتنامه دستنویس قابلاعتراض است.
وصیتنامه سری برخلاف دو وصیتنامه ذکرشده در بالا برای بعضی از افراد دارای محدودیت است که در ادامه دودسته افراد را موردبررسی قرار میدهیم.
لازم است بدانید که افراد بیسواد و یا اشخاصی که از سواد کمی برخوردار هستند، قادر به تهیه و تنظیم وصیتنامه سری نمیباشند. چراکه در وصیتنامه سری نیاز است تا وصیتکننده بهتمامی نوشتهها تسلط کافی داشته باشد.
افرادی باقدرت تکلم ضعیف نیز باید وصیتنامه را با دست خط خود نوشته و امضا کنند.
درنهایت هنگام تحویل وصیتنامه به مسئول دفتر رسمی نیاز است تا وصیتکننده در حضور مسئول دفتر بر روی پاکت وصیتنامه متن: این برگ وصیتنامه به من تعلق دارد. را نوشته و امضا کند. برای تکمیل این فرایند مسئول دفتر بر روی پاکت یادداشت میکند که عبارت فوق در حضور خود او، بر روی پاکت نوشتهشده است.
در وصیتنامه سری نیز ورثه قادر به اعتراض میباشند و بعد از بازگشایی وصیتنامه سری، اعتراض وراث موردبررسی قرار میگیرد.
در وصیتنامه عهدی، وصیتکننده شخص و یا اشخاصی را در وصیتنامه خود بعد از مرگ مسئول رسیدگی به یک امور مشخص میکند. وصیتنامه عهدی در اصطلاح حقوقی بهعنوان وصایت نیز شناخته میشود.
میزان تعیینشده در اموال قابل وصیت در وصیتنامه تااندازهای مهم است که در فقه و قانون تأکید زیادی به آن شده است. بر طبق فقه و قانون متوفی تنها تا یکسوم اموال خود را میتواند وصیت کند. درصورتیکه اموال وصیت شده بیش از یکسوم باشد، قانون هیچگونه مسئولیتی در قبال تقسیم و عدالت باقیمانده بر عهده ندارد. پس درصورتیکه میزان وصیت بیش آن شود، ورثه متوفی حق آن رادارند که مقدار مازاد بر یکسوم را پذیرفته و به آن عمل کنند و یا نپذیرند. بهعنوانمثال شخصی که نود میلیون دارایی دارد و به میزان چهل میلیون از آن را به دیگران وصیت کرده است تا میزان یکسوم آن یعنی سی میلیون تومان قابلاجرا و نافذ است؛ اما مقدار مازاد بر یکسوم یعنی ده میلیون تومان را تمامی ورثه متوفی باید قبول کنند تا به آن عمل شود یعنی اتفاقنظر بین ورثه برای میزان اضافه بر یکسوم، شرط تقسیم آن است.
متوفی بعد از گذشت هر بازه زمانی بهتر است تا وصیتنامه خود را چک نماید و در صورت لزوم در بعضی از قسمتهای آن تجدیدنظر کند. لازم است بدانیم که امکان تغییر نوشتن وصیتنامه تا زمان فرارسیدن مرگ وجود دارد؛ بنابراین، میتوانیم تا آن لحظه وصیت خود را تغییر دهیم و به شکل دیگری آن را تنظیم کنیم.
وجود چند شاهد به هنگام تنظیم وصیتنامه الزامی است. پس چهبهتر که از چند شاهد در تنظیم وصیتنامه استفاده کنیم.
امنترین نوع وصیتنامه، وصیتنامه ثبتشده در دفاتر اسناد رسمی است؛ که بهعنوان قابلاعتمادترین نوع وصیتنامه شناخته میشود. پس بهمنظور پیشگیری از بروز مشکلات احتمالی در آینده، نوشتن وصیتنامه خود را در دفاتر اسناد رسمی ثبت کنیم.
ترجیحاً از وصیتنامه چند نسخه تهیه نمایید که در صورت مفقود شدن یکی از وصیتنامهها مورد زاپاس از وصیتنامه وجود داشته باشد.
حتماً مرجع تقلید خود را در وصیت قید کنید؛ زیرا مراجع تقلید در برخی موارد، احکام متفاوتی دارند. قید شدن مرجع تقلید در کیفیت عمل به وصیت تأثیرگذار خواهد بود.
وکیل وصیتنامه، چه در خصوص تنظیم وصیت و چه به هنگام اجرایی شدن وصیتنامه راهنما و راهگشای همه عزیزان خواهد بود. درنتیجه همانگونه که قبلتر درباره این موضوع بحث شده است، پیشنهاد میشود بهمنظور پیشگیری از مشکلات احتمالی در تنظیم وصیتنامه از دانش افراد آگاه در زمینههای مختلف حقوقی مانند وکلا استفاده شود؛ زیرا با اشراف کامل به قوانین میتوانند افراد را در پیشبرد بهتر اهداف خود، یاری کنند.
به شخصی که وصیت میکند موصی میگویند.
موصی نمیتواند یک یا چند نفر را به بهانه وصیت از ارث محروم کند؛ رجوع از وصیت و یا تغییر در وصیت از جانب موصی ممکن است. درنهایت اینکه اگر موصی چند وصیت داشته باشد، آخرین وصیت او مالک قرار میگیرد! _ بر طبق قانون، موصی باید اجازه تصرف در اموال خود را داشته باشد؛ همچنین اگر موصی، وصیتی کند و بعد خودکشی نماید، وصیت او اعتباری نخواهد داشت، اما اگر خودکشی منجر به مرگ نشود وصیت معتبر است.
به مالی که مورد وصیت قرار میگیرد موصیبه نامیده میشود.
بر طبق ماده 842 قانون مدنی: نیاز نیست که موصیبه در لحظه نوشتن وصیت موجود باشد، بلکه میتوان مالی را که هنوز موجودیت پیدا نکرده است را نیز در وصیتنامه قید نمود؛ حتی اگر آن مال مشخص باشد یا سود و بهرهای داشته باشد. ولی درهرحال برای تحقق تملیک یا مالکیت، الزام است مال موضوع وصیت، در زمان انتقال موجود شود و وجود خارجی پیدا کند.
موصیبه ذکرشده در وصیتنامه باید با توجه به عرف منطقه موردنظر جزو مال و اموال محسوب شود و دارای منفعت عقلانی و مشروع باشد؛ یعنی چیزی باشد که قابل ارزشگذاری باشد و در نزد عرف نیز برای آن منفعتی متصور شده باشد. برای مثال: گنجشکی را که در هوا پرواز میکند نمیتوان به مالکیت دیگری درآورد!
موصیبه باید از مالک یا وصیتکننده بوده باشد و قابلانتقال به وارثان شرعی و قانونی وصیتکننده باشد. مال موقوفه به دلیل آنکه قابلانتقال نیست؛ بهعلاوه خدمات شخص بهطورکلی و دائمی نمیتواند در موضوع وصیت تملیکی قرار بگیرد. چراکه قابلیت مالکیت یا تملک را ندارد؛ اما اگر شخصی برای مدت معین ارث را به اجاره بدهد، مستأجر میتواند منافع مکان اجارهشده را برای پس از فوت در قالب وصیت به فرد دیگری واگذار کند!
موصی فقط میتواند مال خود را وصیت کند، نه مال متعلق به دیگران را؛ بااینوجود ممکن است وصیت بهصورت فضولی و نسبت به مال غیر، واقع گردد. بر طبق ماده ۸۴۱ قانون مدنی: موصیبه باید مالک موصی باشد و وصیت به مال دیگر، حتی با اجازه مالک باطل است؛ همچنین اگر ملک در رهن دیگری باشد وصیت نافذ است و با حق رهن کننده مخالفتی وجود ندارد. وصیت فضولی از سوی موصیله نیز متصور است، یعنی فردی غیر از موصیله وصیت را بهصورت فضولی قبول کند که در این حال وصیت غیر نافذ است و با تنفیذ موصیله نافذ میشود.
وصیت به نحو و شیوه تردید صحیح نیست و موصیبه باید معین باشد؛ پس اگر موصیبه دو یا چند مال بهصورت نامعین و نامشخص وصیت کند، وصیت باطل است!
وصی در لفظ: به معنای کسی است که وصیتکننده او را مأمور اجرای وصیت خودکرده است. در اصطلاح فقه: به کسی میگویند که بنا بر وصیت کسی پس از مرگ، وی میتواند اموال او را تصرف کند.
درصورتیکه وصیتکننده افرادی را برای انجام یک عمل یا کار مشخص مأمور نماید؛ اگر وصی اولی که در وصیتنامه امر مذکور را عملی نماید دیگر نیازی به تکرار کار وصیت شده توسط وصی دو یا سوم و الیآخر نیست. حال اگر وصی دوم آن عمل را انجام دهد عمل وصی دوم باطل و عمل وصی اول صحیح خواهد بود. برای مثال: هرگاه وصی اول ملکی را که موصی ادارهاش را به او واگذار کرده است به مبلغی اجاره دهد؛ سپس وصی دوم ملک را به مبلغی دیگر اجاره دهد عمل وصی دوم باطل هست؛ زیرا وصی اول در حدود اختیاراتش عمل کرده است؛ اما اگر مشخص شود وصی اول مصلحت را رعایت نکرده است، چون شرایط را رعایت نکرده است، اجاره او از حدود اختیاراتش خارج بوده و باطل است.
گاهی وصیتکننده وصیت مینماید که هر وصی مأمور آنجا یک عمل جداگانه گردد. در این صورت با توجه به هدف وصیتکننده یعنی اگر هدف وصیتکننده سرعت بخشیدن یا سهولت کار باشد امکان همکاری وجود دارد البته بهشرط اینکه با تقسیم وظایف مانع دخالت دیگری در تصمیمگیریها نشوند. ولی درصورتیکه موصی استقلال در عمل را برای هریک از وصیها شرط کند، آنان نمیتوانند امور وصایت را، بین خود تقسیم کنند؛ یعنی نمیتوانند ادارهی امور بعضی را به یکی و بقیه را به دیگری واگذار کنند بهطوریکه هیچیک حق دخالت در تصمیمگیری در امور واگذارشده به دیگری را نداشته باشد؛ چراکه این امر بهطورکلی برخلاف نظر موصی خواهد بود.
گاه پیشآمده است که وصیتکننده دو یا چند نفر را برای انجام اموری مشخص مأمور کرده است که بهصورت مشترک امر مذکور را عملی نمایند، پس هیچکدام از آنها نمیتواند امری را بهتنهایی انجام دهند؛ زیرا هدف موصی این بوده است که همهی آنها امور را با مشورت و مذاکره انجام دهند. پس درصورتیکه هریک بهتنهایی عملی را انجام دهد، آن عمل صحیح نیست و تنها در صورتی صحیح میشود که سایرین آن را تأیید کند، همچنین در صورت بروز خسارت مسئول خسارات خواهد بود.
گاهی مواردی نظیر مرگ، بیماری و یا امور مختلف مانع عمل به وصیت میگردد؛ در اینجا است که قانون در صورت مرگ یکی از آنها و یا حذف ویژگی که وصی باید آن را برای عمل به وصیت میداشت، تصمیم به تعیین شخص یا اشخاص جایگزین میگیرد تا به همراه دیگران امور وصایت را انجام دهد و جایگزین فرد قبلی شود؛ و اما در حالتی که یک یا چند نفر از وصیها که باید باهم امور را انجام بدهند، به علت غیبت یا بیماری یا ضعف و ناتوانی بهطور موقت نتوانند امور مورد وصایت را انجام دهد، دادگاه یک نفر را تعیین خواهد کرد تا موقتاً به همراه سایرین امور موارد وصیت را انجام دهند و پسازاینکه بیماری یا ناتوانی یا علل دیگر که باعث شده بود، وصی نتواند امر مورد وصایت را انجام دهد برطرف گردد، دوباره او مشغول به انجام امور مورد وصایت میشود.
وصیتکننده قادر است تا در وصیتنامه خود نظم و ترتیب دقیق را برای ترتیب وصیها در نظر بگیرد. در ادامه دو نمونه را بیان مینماییم:
موصی میتواند به کسی که بهعنوان وصی انتخاب میشود این اختیار را بدهد که برای پس از فوت خود وصی معین کند تا اموری مثل ادارهی اموال موصی که او وظیفهی اداره آنها را به عهده دارد را، وصی انتخابی انجام دهد.
متأسفانه و یا خوشبختانه قانونگذار نهتنها در هیچیک از امور مربوط به وصیتنامه اجازه دخالت قانون را صادر نکرده است بلکه هیچ ارگان و یا مرجعی وظیفه نظارت بر امور مربوط به وصی و یا وصیتنامه را ندارد؛ بنابراین وصی باید هر عملی را که موصیبه عهدهی او نهاده است بر طبق وصیتنامه عمل نماید.
همانگونه که پیشتر ذکر کردیم، این امکان برای وصی وجود دارد که امر محول شده در وصیتنامه را به شخص دیگری انتقال دهد. البته این امر نیز نیازمند حاکم بودن شرایط خاصی هست؛ یعنی زمانی وصی جدید اختیارات و حقوق و تکالیف وصی قبلی را خواهد داشت که وصی اول فوت کند یا به علتی نتواند امر مورد وصایت را انجام دهد، ولی وصی نمیتواند حقوق و تکالیف خود را در زمان حیاتش به دیگری واگذار کند و علت آن این است که هدف موصی از تعیین او برای امر وصایت نهتنها انجام امور بوده است بلکه ویژگیهای شخصیتی او را نیز مدنظر قراردادِ است. البته واگذاری حقوق و تکالیف امور وصایت به دیگری، درصورتیکه وصیتکننده بهروشنی چنین اجازهای را در وصیتنامه داده باشد اشکالی ندارد و صحیح خواهد بود؛ اما وصی میتواند شخصی را بهعنوان وکیل و نمایندهی خود انتخاب کند تا امور را انجام دهد؛ چراکه هر عملی را که شخص میتواند خودش انجام دهد تعیین وکیل در آن امر نیز امکانپذیر است. در این مورد نیز هرگاه موصی در وصیتنامه ذکر کرده باشد وصی حق تعیین وکیل برای خود ندارد، وصی نمیتواند برای خود وکیل تعیین کند چراکه موصی چنین حقی را از او گرفته است
جالب است بدانید که وصی قیدشده در وصیتنامه امانتدار اموال و اموری که به وی محول داشته است میگردد؛ یعنی اگر امانت مذکور دچار آسیب شود و یا بهطور کامل نابود گردد تا زمانی مقصر نخواهد بود که یا در جریان مذکور هیچ دخالتی نداشته باشد یعنی مرتکب تقصیر نشود و یا تمام تلاش خود را برای حفظ انجام داده باشد.
شخص یا اشخاصی که از وصیت نفع میبرند.
شرایط موصیله برای برخورداری از وصیت عبارت است از:
بر اساس ماده ۸۵۱ قانون مدنی وصیت برای جنین صحیح است ولیکن مالکیت او وابسته به این است که زنده متولد شود؛ به عبارتی، برای جنین یا نوزادی که در شکم مادر است و وجود خارجی دارد میتوان وصیت کرد اما در حالتی که زنده متولد شود.
این شرط تا حدودی تکمیلکننده شرط قبلی هست یعنی بر طبق ماده ۸۵۰ قانون مدنی، موصیله باید دارای موجودیت باشد یعنی بهعنوان یک احتمال آینده در نظر گرفته نشود تا امکان مالکیت بر مال وصیت شده را داشته باشد. یا به عبارتی وصیت برای کسی که در این دنیا وجود خارجی پیدا نکرده است صحیح نیست؛ مثال اگر فردی وصیت کند فلان باغ یا خانه به فرزندی که در آینده به دنیا میآید برسد، به دلیل اینکه این فرزند در حین وصیت کردن وجود خارجی نداشته نمیتوان برای او مالی وصیت کرد
اگر درنتیجه عمل سقطجنین که مطابق قانون جرم تلقی میشود، موصیله سقط شود؛ بر طبق ماده ۸۲۵ قانون مدنی مال وصیت شده به سایر ورثه میرسد.
بر طبق وصیتنامه درصورتیکه وصیتکننده به صلاح چند نفر از وراث خود وصیت کند و در خصوص تعیین دقیق میزان ارثبری صحبتی نکرده باشد؛ با توجه به گفتهی ماده ۸۵۳ قانون مدنی اموال یا مال موردبحث بهصورت مساوی تقسیم میگردد.
در ابتدا گفته شد وصیت به دو نوع تملیکی و عهدی تقسیم میشود؛ که وصایت همان وصیت عهدی بهحساب میآید. چراکه وصیت عهدی را ناظر به وصیتی میدانند که در آن، شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور میکند که این کار میتواند مراقبت از فرزندان موصی باشد. مطابق این نوع وصیت، شخصی که وصیت میکند را موصی میگویند و شخصی که متعهد به نگهداری از فرزند موصی است را وصی میگویند؛ بنابراین، تفاوت وصایت با وصیت این است که با تقسیم وصیت به عهدی و تملیکی، وصایت را میتوان بهنوعی یکی از اقسام وصیت یعنی همان وصیت عهدی دانست.
گروه وکلای عدل ایرانیان با سابقه درخشان و پرونده های موفق طی سال های اخیر آماده بررسی پرونده های قضایی و مشاوره های تخصصی در حوزه های مختلف از جمله دعاوی حقوقی می باشد. با اعتماد به وکلای پایه یک دادگستری این موسسه می توانید از استیفای کامل حقوق قانونی خود اطمینان خاطر داشته باشید.
مطالب مرتبط:
وکیل خانواده نیاوران وکیل خانواده نیاوران : همانطور که واضح است دعاوی خانوادگی از مهمترین…
وکیل خانواده شمال تهران وکیل خانواده شمال تهران : امروزه بسیاری از وکلای خانواده متخصص…
وکیل خانواده یزد وکیل خانواده یزد : همواره در نظر داشته باشید که هر چقدر…
وکیل خانواده همدان وکیل خانواده همدان : وکیل خانواده همدان شخصی است که پس از…
وکیل خانواده تبریز وکیل خانواده تبریز : بهترین وکیل خانواده تبریز، شخصی است که با…
وکیل خانواده شیراز وکیل خانواده شیراز : بهترین وکیل خانواده شیراز فردی است که قادر…